وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
✈★در امتدادكــ مهتاب ـوچه🧡☀️👤انتظار -

ابزار وبمستر

..قدرت حافظه..

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۵
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

مردي خردمند كه گويا يك راهب چيني بود.

در دشتي پراز برف قدم مي زد كه به زن گرياني رسيد.

پرسيد:چرا گريه مي كني؟زن پاسخ داد:

چون به زندگي مي انديشم .به جواني ام به زيبايي خودم

كه در آيينه مي ديدم وبه مردي كه دوست داشتم.

زن ادامه داد: خداوند بي رحم است كه قدرت حافظه را به

 انسان بخشيده است.

  مي دانست كه بهار عمرم را به ياد مي آورم ومي گريم.

مرد خردمند در ميان دشت پراز برف ايستاد.

به نقطه اي خيره شد وبه فكر فرو رفت.زن از گريستن

دست كشيد واز مرد خردمند پرسيد :در آنجا چه مي بينيد؟

مرد خردمند پاسخ داد:دشتي پراز گل سرخ .

خداوند آنگاه كه قدرت حافظه را به من مي بخشيد .بسيار

سخاوتمندانه عمل كرد. چون مي دانست كه در فصل زمستان

همواره مي توانم بهار را به ياد آورم...ولبخند بزنم.

 

۲۱۱

تمام سپاسم از كسي بود كه مرا نيازي نداشت

ولي با همه وجود گفت:"دوستت دارم"

سلام بر عباس "(قمر بني هاشم)"



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

همچوني

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۵
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁
 همچوني مي نالم از سوداي دل

آتشي در سينه دارم ،جاي دل

من كه با هر داغ پيدا ساختم

سوختم از داغ ناپيداي دل

همچو موجم يك نفس آرام نيست

بس كه طوفان زابُوَد درياي دل

دل اگر از من گريزد ،واي من

غم اگر از دل گريزد،واي دل

ما ز رسوايي،بلند آوازه ايم

نامور شد،هركه شد رسواي دل

خانه مور است ومنزلگاه بوم

آسمان با همت والاي دل

گنج منعم ،خرمن سيم وزر است

گنج عاشق،گوهر يكتاي دل

در ميان اشك نوميدي «رهي»

خندم از اميداواري هاي دل

                                    رهي معيري

 

۲۱۰

فصل عوض مي شود...

   جاي سيب را خرمالو مي گيرد

جاي دلتنگي را دلتنگي...

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

"شجاعت ادامه دادن زندگي را هم دارم"

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۴
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁
 كالين ويلسون(كه امروز نويسنده ي مشهوري است)

وسوسه ي خودكشي را كه در شانزده سالگي به او دست

داده بود،چنين توصيف مي كند:

وارد آزمايشگاه شيمي شدم وشيشه ي زهر را برداشتم.

زهر را در ليوان پيش رويم خالي كردم،غرق تماشايش شدم،

رنگش را نگاه كردم ومزه ي احتمالي اش را در ذهن ام

تصور كردم.سپس اسيد را به بيني ام نزديك كردم،وبويش

به مشامم خورد،در اين لحظه ناگهان جرقه اي از آينده

در ذهنم درخشيد...وتوانستم سوزش آن را در گلويم احساس

كنم وسوراخ ايجاد شده در درون معده ام را ببينم.

احساس آسيب آن زهر آن چنان حقيقي بود كه گويي به راستي

آن را نوشيده بودم،سپس مطمئن شدم كه هنوز اين كار

را نكرده ام.در طول چند لحظه ايي كه آن ليوان را در دست

گرفته بودم وامكان مرگ را مزه مزه مي كردم،با خود

فكر كردم،اگر شجاعت كشتن خودم را دارم ،پس شجاعت

ادامه دادن زندگي را هم دارم.

كالين ويلسون نويسنده ي انگليسي است كه كتاب هاي بسياري

در زمينه هاي داستان،فلسفه،جامعه شناسي،موسيقي ،ادبيات

وعلوم غريبه* (علم ماورايي)نوشته است.

 

*علوم غريبه يا همان متافيزيك..

مكانيزم عملكرد سحر و
طلسم و جادوگري و دعا و ابجد و .......

 ۲۰۹

بعد از اينكه رفتي هيچ اتفاقي نيفتاد،

تنها پرنده اي آمد وگفت:كو....كو

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اي كه امكان بهاري ا^..^ا

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۴
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁
 همزمان با صبح

چشم خورشيدي تو

جهت پنجره را مي كاود

دشت روشن شده از روشني رخسارت

ابر بيداري در غربت ما مي بارد

بال اگر ذوق پريدن دارد

صبح گر ميل دميدن دارد

باغ اگر سبزتر از سبز آمد

بركت آب زلالي است

كه از چشم ترت مي بارد

باغ بيدار است

باغبان با تپش قلب تو اين مزرعه را

سرخ تر مي كارد

بي گمان ماه كف دست تو را مي بوسد

ورنه در سايه طولاني شب

شب چه وحشتناك است

اي كه امكان بهار وآبي

بي اشارت دو چشم تو

زمين مي پوسد

تو چنان كه بهار

از دم گرم تو برمي خيزد

                            * سلمان هراتي*

سكوت جاي تعجبي ندارد،اين تنها....

                         دو دست خسته من رو به توست بيا.

۲۰۸

*:هيچ دقت كردي ،در حالي كه خدا مي تونه ،

                       مچمون رو بگيره،دستمون رو مي گيره؟

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نگران نباش عزيزم...

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۴
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

در شب هاي سرد وتاريك زندگيت ،چه موهبتي است

كسي را بيابي كه به تو بگويد :نگران نباش عزيزم،

درستش مي كنيم.اين يعني دقيقا همان نوش دارويي

كه تو تشنه آني.همين يك جمله برايت تمام دنياست.

شب هاي سرد وتاريك زندگيت،زماني نيست كه

تو منتظر باشي كسي تو را به شام دعوت كند،

برايت هديه بياورد،يا حتي يك بغل پول بلاعوض

به تو بدهد.هيچ كدام از اين ها ،حالت را ذره اي

بهتر نمي كند.زيرا تو فقط منتظري كسي بيايد

كنارت بنشيند ،در چشمانت زل بزند با مهرباني

لبخند بزند تا زير چشمانش چروك بيفتد

وباصدايي آرام ولحني سرشار از اميد

واشتياق  به تو بگويد:

نگران نباش عزيزم،درستش مي كنيم.

 ۲۰۷

دوستت دارم تكيه كلام تو بود

            من بي جهت به آن تكيه كرده بودم

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

از اگر×،×

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۳
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

در تمام اين طول اين سفر اگر

طول وعرض صفر را

طي نكرده ام

در عبور از اين مسير دور

از الف اگر گذشته ام

از اگر اگر به يار رسيده ام

از كجا به ناكجا...

يا اگر به وهم بودنم

احتمال داده ام

باز هم دويده ام

آنچنان كه زندگي مرا

در هواي تو

نفس نفس

حدس مي زنند

هرچه مي دوم

با گمان رد گام هاي تو

كم نمي شوم

راستي

در ميان اين همه اگر

تو چقدر بايدي؟

                "   استاد قيصر امين پور"

دكتر شريعتي:

صبورا،تپه ايي سكوت ،نصيب دور دست مي كني.

گنج پنهاني نصيب خاك،سكوت وستاره نصيب دشت مي كني.

سيب وسايه نصيب باغ،گريه كودكان وزخم آدمي ،فقر دشت

راه هاي بي نشان نصيب من...رحيما چه دوست ترم مي داري..

۲۰۶

چه شباهت متفاوتي بين ماست...

          تو دل شكسته اي ومن دلشكسته ام.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

هنوز ما را دوست دارد.

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۳
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

پاييز را ببين با زيبايي وزشتي ،با تهديد ومحبت كارش

را شروع كرده درختان را بي برگ وگلها را بي شكوفه

وزمين را سرد وآسمان را گاهگاهي گريان نموده ،

در پس آن زمستان خواهد آمد اين بار نه به لطافت ومحبت پاييز

كه با تهديد كارش را شروع خواهد كرد ديگر همان تعداد

درختاني كه شايد هر كدام برگي زرد ورنجور را برقامت خود

در پاييز نگاه داشتند تاب نياوردند وگره انگشتانش سست شده

وبرگ كوچك دوست داشتني اشان به پايين وبه قعر نيستي سقوط

كند.زمين ديگر يخ خواهد زد ،آسمان بي محابا خواهد باريد.

ايكاش مي شد فهميد كه در پس پرده طبيعت ،اين بزرگترين

الهام بخش انسان چه سخناني نهفته است.

ايكاش مي شد كه به سوي پاييز وزمستان نرفت،اما اگر غفلت كني

پاييز وزمستان در راه است اگر امروز در بهارانت الهام زندگي ات

را از شكوفه هاي درختان واز برگ هاي سبز آن نگيري بايد وقتي

ديگر رمقي براي پنجه هاي درخت براي برگ زردش نمانده اميد را

لابه لاي برف سرد زمستان دفن كني اما نترس مقاوم باش!

دركوران سرد زمستان زير اين برف سنگين نويد تلاش هاي جوانه

كوچك دانه گندم را گوش كن براي بهاري كه در راه است آماده

زندگي مي شود.

گوش كن درخت از آوردن برگ نااميد نيست.آسمان به فكرروزهاي

خوش آينده اشك شوق مي ريزد .پس تو هم در تمام زمستان ها

وپاييزهايت نااميد نشو،با تمام توان آماده بهار پربارت باش،هنوز

صداي پرندگان قطع نشده وهنوز نقطه هاي سياهي درآسمان

 در حال پروازند،آب جويباربازهم جاري است

 وزمين هنوز تا انتها يخ نزده وكسي در همين نزديكي آغوش

 خود را براي باز پس گرفتن ما باز كرده است،او هنوز ما را دوست

دارد وبا اميد وانتظار نگاه مان مي كند.

  سه شنبه

سه شنبه:

چرا تلخ وبي حوصله؟

سه شنبه

چرا اين همه فاصله؟

سه شنبه:

چه سنگين ،چه سرسخت،فرسخ به فرسخ!

سه شنبه

خدا كوه را آفريد!

                         استاد قيصر امين پور                                     

205

همين يك چتر مانده است در اين ته مانده ي شب باراني

ديگر هيچ كسي تنهايي غمناكش را به دوش نمي كشد!

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

فكرهاي بادبادكي...

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۲
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

فكرهاي بد

هرچقدر هم كه كوچكند

مارمولكند

بي صدا

مي خزند توي روح ما

فكرهاي مارمولكي

زشت وچندش آورند

گاه

آبروي روح ما را

مي برند

زود باش

اگر شده به زور

دمب فكرهاي مارمولكي زشت رابگير

قاطي زباله ها بريز دور

جايشان

فكرهاي بادبادكي بساز

تا به ابرها سفر كني

زود باش

وقت آن رسيده است كه

اخم هاي خويش را باز كني

شخصي به حضور امام صادق(ع) آمد وگفت:

«از دنيا ملول وخسته شده ام واز درگاه خداوند آرزوي

مرگ مي كنم.»امام صادق (ع)فرمود:چنين نكن

بلكه از خداآرزوي زندگي كن به اين منظور كه او را

اطاعت كني ،نه آن كه گناه كني.اگر در دنيا

زنده بماني واطاعت خدا بكني،براي تو بهتر از آن است

كه بميري كه نه گناه كني ونه اطاعت نمايي.»!

 ۲۰۴

آرامش در قلبي است كه در تصرف خداست...

لحظه هايتان آرام وخدايي



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

مي دانم رحيمي"

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۲
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

از اوج تا هبوط ،از عرش تا سقوط  واز سكوت تا قنوت

به  قامت نهايت تا پرواز خورشيد،از چشمان تو تكرار مي شوم.

در پس لايه گندم زرد،در محبس تن سخت درخت،  در آسمان تن لرزه رود،

در خواب ودر خاك سرشار مي شوي تا بي نهايت.

از لالايي ابدي چشمم ،از حايل رنگين روي احساسم ،

از مرگ عقلاني عقلم سرشار مي شوم

 تا بي نهايت.در تو بودم وتو در من،با من ومن بي تو.

در هستي عظمت بود ،نه در نگاه من،

در نوازشت عشق ريشه د اربود،

نه در زبان من.در دست هايت بخشش وامدار بود،نه در دستان من.

مهربانترين تا ابد!

احساس را نه براي نان،تلاش را نه براي  خود،كمك را نه براي منت در

جسم وكالبد جسم وروح من باور كن.

عظمت را به نگاه من،عشق را به زبان من وبخشش

را به دستان من ببخشا.

                  مي دانم ارحم الرّاحميني.

 ۲۰۳

به سرنوشت بگو:

اسباب بازي هايت بي جان نيستند،آدمند

مي شكنند ،آرامتر....!

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حالا چرا؟

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۲۲
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟

بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا؟

نوشداروئي وبعد از مرگ سهراب آمدي

سنگدل!اين زودتر مي خواستي حالا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز وفردا تو نيست

من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا؟

نازنينا!ما به ناز تو جواني داده ايم

ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا؟

وه كه با اين عمرهاي كوته بي اعتبار

اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چرا؟

شور فرهادم به پرسش سربه زير افكنده بود

اي لب شيرين!جواب تلخ سربالا چرا؟

اي شب هجران!كه يكدم در تو چشم من نخفت

اين قدر با بخت خواب آلود من،لالا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان پريشان ميكند

در شگفتم من نمي پاشد زهم دنيا چرا؟

در خزان هجر گل اي بلبل طبع حزين

خامشي شرط وفاداري بود ،غوغا چرا؟

«شهريارا» بي حبيب خود نمي كردي سفر

اين سفر راه قيامت مي روي تنها چرا؟

                                         محمد حسين شهريار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن:

هستند كساني كه روي شانه هايتان گريه مي كنند و وقتي

شما گريه مي كنيد ديگر وجود ندارند.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 ۲۰۲

اگر ما به خودمان علاقه نمي داشتيم ،زندگي به قدري  تلخ ميشد

كه ديگر هيچ كس تحملش را نمي كرد..شوپنهاور



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
👆👆سيف الله شيعه زاده 💫اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد🌻 و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم بـِسْمِ اللهِ الرَحْمـטּ ِ الرَحـِيمـْ ◊ "وَ إِטּ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُوטּَ إِنَّهُ لَمَجْنُوטּٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ" 🌳🌳🌳🌳🌳🌳 ❤️🌴💙●● 🧡❤ ❤🧡●●🌴❤️ 💠 اَللّهُمَّ💠 💠 كُنْ لِوَلِيِّكَ💠 💠 الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ💠 💠 صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ💠 💠 في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة💠 💠 وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً💠 💠 وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ💠 💠 طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها💠 💠 طَويلا💠 💠 اللهم عجل لوليڪ الفرج💠 تلگرام....ℳ......bagheri6298❤️ 🧡 🧡 🧡 پشت ديوارها ماه مي گريزد و در امتداد كوچه مهتاب نمايان مي شود چراغ آسمان در كوچه پس كوچه هاي شعر روشن است واژه ها گلوله هاي برفي را مي رقصانند نت موسيقي شب را مي شنوم دايره نت ها دور ماه حلقه مي زند و زمين عروس مي شود نسترن دانش پژوه 🩵 ايتا✍️ bagheri6298q@ ايتا☕️☕️☕️☕️☕️
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ✈★در امتدادكــ مهتاب ـوچه🧡☀️👤انتظار است. || طراح قالب avazak.ir