وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
✈★در امتدادكــ مهتاب ـوچه🧡☀️👤انتظار -

ابزار وبمستر

دل افروزتر از صبح"

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۹
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁
چه زيباست كه چون صبح

پيام ظفر آريم

گل سرخ،گل نور

زباغ سحر آريم

چه زيباست ،چو خورشيد

در افشان و درخشان

زآفاق پر از نور

جهان را خبر آريم

همان گونه كه خورشيد

بر او بانگ زر آيد

خرد را بستاييم و

بر او رنگ زر آريم

چه زيباست كه با مهر

دل از كينه بشوييم

چه نيكوست كه باعشق

گل از خار برآريم

گذرگاه زمان را

سرافراز بپوييم

شب تار جهان را

فروغ از هنر آريم

اگر تيغ ببارند،جز از مهر نگوييم

وگر تلخ بگويند سخن از شكر آريم

بياييد بياييد

از اين عالم تاريك

دل افروزتر از صبح

جهاني دگر آريم

فريدون مشيري

نكته:

من معتقدم ما ديگران را راحتر از خود مي بخشيم

از اشتباهات ديگران به سادگي چشم مي پوشيم تا اشتباهات

خود.چرا؟چون تصوري كه از خودمان داريم خيلي ايده آل وآرماني

است.اين روحيه اگرچه خوب است ولي اگر به طور مداوم انجام

گيرد موجب احساس درماندگي وسرزنش از خودمي شويم ممكن است

پيامدهاي منفي داشته باشد كه هرگز قابل جبران نيست.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اشك

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۹
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

پسربچه اي از مادرش پرسيد:چرا تو گريه مي كني؟

مادر جواب داد براي اينكه من زن هستم...

او گفت: من نمي فهمم !مادرش او را بغل كرد وگفت:تو هرگزنمي فهمي.

بعد پسربچه از پدرش پرسيد:چرا به نظر مي آيد كه مادر بي دليل

گريه مي كند.همه زنها بي دليل گريه مي كنند!

اين تمام چيزي بود كه پدر مي توانست بگويد.پسر بچه كم كم بزرگ شد

ومرد شد.اما هنوز در شگفت بود كه چرا زنها گريه مي كنند؟

روزي از خدا خواست علت اينكه چرا زنها به آساني گريه مي كنندچيست؟

خدا پاسخ داد:وقتي من زن را آفريدم ،گفتم او بايد خاص باشد.

من شانه هايش را آنقدر قوي آفريدم تا بتواند وزن جهان را تحمل كند ودر

عين حال شانه هايش را مهربان آفريدم تا آرامش بدهد.من به او يك قدرت

دروني دادم تا وضع حمل وبي توجهي كه بسيار اوقات از جانب بچه هايش

ميشود را تحمل كند.

من به او سختي را دادم كه به او اجازه مي دهد وقتي كه همه تسليم شدند او

ادامه بدهد واز خانواده اش به هنگام بيماري وخستگي بدون گله وشكايت

مراقبت كند.

من به او حساسيت عشق به بچه هايش را در هر شرايطي حتي وقتي بچه اش

او را به شدت آزار داده است ارزاني داشتم.من به او قدرت تحمل اشتباهات

همسرش را دادم.

من به او عقل دادم تا بداند كه يك شوهر خوب هرگز به همسرش آسيب

نمي رساند.اما گاهي اوقات قدرتها وتصميم گيري هايي را براي ماندن

بدون ترديد در كنار او به او دادم.سرانجام اشك را براي ريختن به او دادم اين

مخصوص اوست تا هر وقت لازم شد از آن استفاده كند تا آرامش يابد.

مي بيني كه زيبايي زن در لباس هايي كه مي پوشد ودر شكلي كه دارد

يا به طريقي كه موهايش را شانه مي زند نيست زيبايي زن بايد در چشمانش

ديده شود چون دريچه اي است به سوي قلبش،جايي كه عشق سكونت دارد.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اگر به دنبال يك...

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۸
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

اگر به دنبال رنگين كمان مي گردي اما رنگ ها درد را

برايت به ارمغان مي آورند،

اگر دنيايت تغييري نمي كند وهيچ پاياني در نظرت وجود ندارد،

اگر در جستجوي آفتابي اما تنها شب را مي بيني،

اگر تمام اطرافيانت لبخند مي زنند ولي تنها كاري كه تو

مي تواني بكني اخم كردن است،

اگر از همه اينها وقتي زندگي تو را به پايين مي كشد خسته شده اي،

در آن هنگام از پشت قطرات اشكت به عجايب اين زمين نگاه كن،

به زيبايي يك گل كه همچون مخمليست در دستت،

هواي اطرافت وبوي خرمن علف هاي تازه را استشمام كن،

بچه هاي شاد در پارك ،بي گناهي بازي آنها را ببين

تصور كن همراه پروانه اي در هوا معلقي وميان درختان به اين

سو وآنسو مي پري،زمزمه هاي دريا يا گرماي نسيم تابستاني

را به ياد آور.

به طعم تكه شيريني فكر كن هنگامي كه روي زبانت آب ميشود،

يا نغمه پرندگان صبحگاهي هنگامي كه با آوازشان به هر صبح سلام

مي كنند،به ياد بياور سخنان زيبايي كه در آغوش مادرت گفتي

نرمي نوازشش را احساس كن هنگامي كه به آرامي بر صورتت بوسه

مي زند،خوبي هاي درونت را جستجو كن،ابرها را از آسمان زندگيت دور كن.

به زير پايت نگاه نكن،سرت را بالا بگير.فكر نكن زندگي چه چيزهايي به تو

بدهكار است،به چيزهايي بينديش كه تو بايد به او بدهي.

فردا را فراموش كن آنگاه مي تواني زندگي را شروع كني.

بنابراين روزگاري را كه در آن زندگي ميكني با هدايايي كه مي تواني

ببخشي متبرك ساز.به جريان زندگي بي اعتنايي مكن بلكه به آرامي با

آن همراه شو.

فقط يك نكته:

از زرتشت پرسيدند،زندگي خود را بر چند اصل استوار كردي،

گفت:ا-دانستم كار مرا ديگري انجام نمي دهد پس تلاش كردم

2-دانستم كه مرا خدا مي بيند ،پس حيا كردم

3-دانستم رزق مرا ديگري نمي خورد ،پس آرام شدم.

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

رنجش"

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۸
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

روزي سقراط حكيم مردي را ديد كه خيلي ناراحت ومتاثر بود.

علت ناراحتي اش را پرسيد.شخص پاسخ داد:در راه كه مي آمدم يكي از آشنايان

را ديدم.سلام كردم.جواب نداد وبا بي اعتنايي وخودخواهي گذشت ورفت.

ومن ازاين طرز رفتار او خيلي رنجيدم.سقراط گفت:چرا رنجيدي؟

مرد با تعجب گفت:خوب معلوم است كه چنين رفتاري ناراحت كننده است.

سقراط پرسيد:اگردر راه كسي را مي ديدي كه به زمين افتاده واز درد به خود مي

پيچيد آيااز دست او دلخور ورنجيده مي شدي؟مرد گفت:مسلم است كه هرگز دلخور

نمي شدم.آدم از بيمار بودن كسي دلخور نمي شود.سقراط پرسيد:به جاي دلخوري 

 چه احساسي مي يافتي وچه مي كردي؟مرد جواب داد:احساس دلسوزي

وشفقت.........

وسعي مي كردم طبيب يا دارويي به او برسانم. سقراط گفت:همه اين كارها را به

خاطر آن مي كردي كه او رابيمار مي دانستي.آيا انسان تنها جسمش بيمار مي

شود؟وآيا كسي  كه رفتارش نادرست است،روانش بيمار نيست؟

اگر كسي فكر وروانش سالم باشد هرگز رفتار بدي از او ديده نمي شود. بيماري 

 فكري و روان نامش غفلت است.بايد به جاي دلخوري ورنجش نسبت به كسي كه

بدي مي كندوغافل است دل سوزاند وكمك كرد.وبه او طبيب روح وداروي جان رساند.

پس از دست هيچ كس دلخور مشو وكينه به دل مگير وآرامش خود را هرگز از دست

مده.«بدان كه هروقت كسي بدي مي كند در آن لحظه بيمار است.»

فقط يك نكته:

"نكته جالب از زلزله وسونامي ژاپن:هنگامي كه در يك فروشگاه برق رفت،مردم

اجناس را برگرداندند سرجايشان وبه آرامي فروشگاه را ترك كردند."



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

زهراي مرضيه

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۷
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

فاطمه زهرا(س) فرزند بهترين معصومي است كه خداوند آفريده

وبه ايشان مباهات كرده است وبدين گونه است كه سرور وسالار

همه زنان عالم شدند.وپيامبر(ص) او را پاره تن خود مي دانستند.

حضرت فاطمه مرضيه(س) ام ابيها يعني مادر پدرشان هم ناميده

مي شوند چون در شعب ابيطالب وبه هنگام مرگ مادر با اينكه

سن كمي داشتند براي پدر،مادري كردند.فرزندانشان بهترين

ووالاترين انسانهاي خاكي اند.خداوند حضرت فاطمه(س) واهل بيت

ايشان را از هرگونه پليدي دور گردانيده ودر وصف آنان آيه تطهير

 را نازل كرده است.

به خاطر پيروزي هاي خيره كننده ونفوذاعجاب انگيز رسول خدا(ص) در

دلهاي مردم آنچنان بود كه برخي بناچاررسالت آن حضرت را پذيرفتند.

با رحلت رسول اكرم (ص)اين فرصت برا آنها پايدار گشت تا همه كينه

ودشمني هايي كه با رسول خدا داشتند وهيچ گاه امكان ومجال بروز

آن را نيافته بودند به يكباره بر سر دختر عظيم الشان او وارد آوردند

وانتقام كينه هاي ريشه دار خود را از آن بانوي مطهر بستاندند.

حضرت فاطمه زهرا«س» فرمود:هركس عبادات وكارهاي  خود را خالصانه  براي

خدا انجام دهد،خداوند بهترين مصلحت ها وبركات خود را براي او تقدير مي نمايد.

حضرت فاطمه زهرا «س» فرمود:اگر به آنچه دستور داده ايم عمل مي كني

و از آنچه تو را بازداشته ايم ،خويشتن داري مي كني از شيعيان ما هستي وگرنه .خير



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

دست تو

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۷
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

در يك روز آفتابي ودل انگيز معلم مدرسه اي از شاگردانش خواست تا تصوير

چيزهايي كه آنها را خوشحال مي كند وممنون آن هستند ،رسم كنند.

معلم عقيده داشت كه بچه هاي فقير از نعمت هاي كوچك خداوند نيز شاد

وخوشحال مي شوند.اما مي دانست كه اغلب آنها،مرغ بريان يا ميز پراز غذا ،نقاشي

 خواهند كرد،اما...

با ديدن نقاشي يكي از شاگردانش كه دستي را به طرز بچگانه اي كشيده بود

،متعجب شد ويكه خورد.اين دست چه كسي بود؟

تمام اعضاي كلاس،مجذوب اين نقاشي كه بازتابي معنوي داشت،شده بودند.يكي از

 بچه ها گفت:من فكر مي كنم اين دست،دست يك فرشته است كه براي ما غذا 

مي آورد.ديگري گفت:دست يك مزرعه دار است زيرا او مرغ پرورش مي دهد.

معلم به طرف نيمكت شاگردانش حركت كرد خم شد وپرسيد:«پسرم» اين دست

كيست؟پسر به آرامي وزيرلب گفت: اين دست شماست خانم.

معلم به خاطر آورد كه اغلب در زنگ هاي تفريح «شاگردش» آن پسر بچه ريزنقش بينوا

وبي كس را با دست نوازش مي كرد.وبا ديگر بچه ها نيز چنين برخوردي داشت،اما اين

 رفتار او براي «شاگرد» ارزش خاصي داشته است.

گاهي اوقات شانس ها وفرصت هاي كوچكي كه به هرطريقي به ديگران درزندگي

مي دهيم ،در نزد خداوند نسبت به بخشش هاي مادي،ارزش واعتبار بيشتري دارد.

*كاش به زماني برگردم كه بزرگترين غم زندگي ام شكستن نوك مدادم بود،آن روزها

باد مي ايستاد تا نخ بادبادكم را گره بزنم.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

چرا؟

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۶
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

دوست من «جان فوپ» وقتي متولد شد دست نداشت

ولي هيچ وقت از خودش سوال نكرد چرا؟من دست ندارم.

بلكه پرسيد:با پاهايم چه كاري مي توانم  انجام دهم؟

ومن هنگامي كه ديدم او با استفاده از پاهايش با چوبهاي

غذاخوري ژاپني مي تواند غذا بخورد،با خود گفتم :او هر كاري

را مي تواند انجام مي دهد.

هنگامي كه بلايي به سرمان مي آيد،يا همه چيزمان را از دست

مي دهيم يا كسي كه عاشقمان بوده ما را ترك مي كند ،اغلب

ما از خودمان مي پرسيم:«چرا»؛ «چرا من؟»؛«چراحالا؟»؛

«چرا او مرا سرگشته وتنها رها كرد؟»

سوالاتي كه با «چرا» شروع مي شوند،ممكن است ما را به يك

چرخه ي بي حاصل بيندازند.

اغلب جوابي براي اين «چرا»ها وجود ندارد ويا اگر هم  جوابي وجود

داشته باشد ،اهميتي ندارد.

افراد موفق  سوالاتي از خود مي پرسند كه با «چه» شروع مي شوند:

«چه چيزي از اين پيشامد آموختم؟»

«چه كاري  بايد در برخورد با اين پيشامد بكنم؟»

وهنگامي كه پيشامد واقعا فاجعه آميز است ،از خود مي پرسند:«چه كاري

طي 24ساعت آينده مي توانم بكنم تا اوضاع كمي بهتر شود؟»

در يك كلام افراد خوشبخت هيچوقت نگران نيستند كه آيا زندگي بر

«وفق مراد» هست يا نه.

اينها از آنچه دارند بيشترين استفاده را مي كنند وآنچه از دستشان برمي آيد

انجام مي دهند واگر زندگي بروفق مراد نبود خيلي مهم نيست كه «چرا؟»



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

روز مبادا

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۶
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

وقتي تو نيستي

نه هست هاي ما

چونان كه بايدند

نه بايدها...

مثل هميشه  آخر حرفم 

                             با بغض مي خورم

عمري است

لبخندهاي لاغرهاي خود را

در دل ذخيره مي كنم:

                           باشد براي روز مبادا!

اما

در صفحه هاي تقويم

روزي به نام روز مبادا نيست

آن روز هرچه باشد

روزي شبيه ديروز

روزي شبيه فردا

روزي درست مثل همين

روزهاي ماست

اما كسي چه مي داند؟

شايد

امروز نيز روز مبادا باشد

                  *

وقتي تو نيستي

نه هست هاي ما

چونان كه بايدند

نه بايدها...

هرروز بي تو 

                روز مبادا است.

قيصر امين پور

اگر امروز در ميان ما بود 52شمع را بايد فوت ميكرد وجشن  تولدش

را به او تبريك مي گفتيم،شاعري كه در دوم ارديبهشت صبح را تنفس كرد.

چه اسفند ها.... آه!    چه اسفند ها دود كرديم !

 براي تو اي روز ارديبهشتي  كه گفتند اين روزها مي رسي

 از همين راه!



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

سه پند لقمان به پسرش!

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۶
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

روزي لقمان به پسرش گفت:امروز به تو 3پند مي دهم كه

كامروا شوي:

اول:اينكه سعي كن در زندگي بهترين غذاي جهان را بخوري!

دوم اينكه در بهترين بستر ورختخواب جهان بخوابي.

وسوم اينكه در بهترين كاخها وخانه هاي جهان زندگي كني.

پسر لقمان گفت:اي پدر ما يك خانواده بسيار فقير هستيم چطور من مي توانم

اين كارها را انجام دهم؟لقمان جواب داد:

اگر كمي ديرتر وكمتر غذا بخوري هر غذايي كه مي خوري طعم

بهترين غذاي جهان را مي دهد.

اگر بيشتر كاركني وكمي ديرتر بخوابي درهمه جا كه خوابيده اي

احساس مي كني بهترين خوابگاه جهان است.

واگر با مردم دوستي كني ،در قلب آنها جاي مي گيري وآنوقت

بهترين خانه هاي جهان مال توست.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اين است مردانگي...

۲۶ دى ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۰۵
🧡مُحَمّّّّّّدعَلي💙🪁🪁🪁

او دزدي ماهر بود وبا چند نفر از دوستانش باند سرقت تشكيل داده بودند

وگپ مي زدند.در حين صحبت هايشان گفتند:چرا هميشه با فقرا وآدم هايي

معمولي سروكار داريم وقوت لايموت آنها را از چنگشان بيرون مي آوريم؟!

بياييد اين بار خود را به خزانه سلطان بزنيم كه تا آخر عمر برايمان بس باشد.

البته دسترسي به خزانه سلطان هم كار آساني نبود. آنها تمامي راهها

واحتمالات ممكن را بررسي كردند.اين كار مدتي فكر وذكر آنها را مشغول

كرده بود.تا سرانجام بهترين راه ممكن را پيدا كردند وخود را به خزانه

رسانيدند.خزانه مملو از پول وجواهرات قيمتي و.........بود.آنها تا ميتوانستند

از انواع واقسام طلاجات وعتيقه جات در كوله بار خود گذاشتندتاببرند.در اين

هنگام چشم سركرده باند به شيء درخشنده وسفيدي افتاد.گمان كرد

گوهر شب چراغ است.نزديكش رفت وآن را برداشت وبراي امتحان به سرزبان

زد. معلوم شد نمك است!بسيار عصباني وناراحت شد .واز شدت خشم

وغضب دستش را برپيشاني زدبه طوري كه رفقايش متوجه او شدند وخيال

كردند كه اتفاقي پيش آمده يا نگهبانان خزانه با خبر شده اند.خيلي زود

خودشان را به او رسانيدند وگفتند:چه شد؟چه حادثه اي اتفاق افتاد؟او كه

آثار خشم وناراحتي در چهره اش پيدا بود گفت:افسوس كه تمام زحمت هاي

چندين روزه ما به هدر رفت وما نمك گير سلطان شديم من ندانسته نمكش

را چشيدم،ديگر نمي شود مال ودارايي پادشاه را برد،از مردانگي ومروت به

دور است كه ما نمك كسي را بخوريم ونمكدان او را هم بشكنيم و...آنها در

آن دل سكوت سهمگين شب،بدون اين كه كسي بويي ببرد دست خالي

به خانه هايشان بازگشتند.صبح كه شدوچشم نگهبانان به درهاي باز خزانه

 افتاد تازه متوجه شدند كه شب خبرهايي بوده است.سراسيمه خود را به

جواهرات سلطنتي رسانيدند ،ديدند سرجايشان نيستند،اما در آنجا بسته

هايي به چشم مي خورد آنها را كه باز كردند ديدند جواهرات در ميان بسته

ها مي باشد،بررسي دقيق كه كردندديدند كه دزد خزانه را نبرده است وگرنه

 الان خدا مي داند سلطان با ما چه مي كردو....بالاخره خبر به گوش سلطان

رسيد وخود او آمد واز نزديك صحنه را مشاهده كرد ،آنقدراين كار برايش

عجيب وشگفت آور بود كه انگشتش را به دندان گرفته وبا خود

 ميگفت:عجب!اين چگونه دزدي است؟براي دزدي آمده وباآنكه مي توانسته

همه چيز را ببرد وليچيزي نبرده است؟آخرمگر ميشود؟چرا؟...ولي هرجور كه

 شده بايد ريشه يابي كنم وته وتوي قضيه را در آورم....در همان روز اعلام

كرد:هركس شب گذشته به خزانه آمده در امان است او مي تواندنزد من

بيايد،من بسيار مايلم از نزديك او راببينم بشناسم.اين اعلاميه سلطان به

گوش، سر كرده دزدها رسيد،دوستانش را جمع كردوبه آنها گفت:سلطان به

 ماامان داده است،برويم پيش اوتا ببينيم چه مي گويد.آنها نزد سلطان آمده

وخود را معرفي كردند،سلطان كه باور نمي كرد دوباره با تعجب پرسيد:اين

كار تو بوده؟گفت:آري.

سلطان پرسيد:چراآمدي دزدي وبااينكه مي توانستي همه چيز را ببري ولي

چيزي را نبردي؟گفت:چون نمك شمارا چشيدم ونمك گير شدم وبعد جريان

را مفصل براي سلطان گفت...

سلطان به قدري عاشق وشيفته كرم وبزرگواري او شد كه گفت:حيف است

جاي انسان نمك شناسي مثل تو،جاي ديگري باشد،توبايد در دستگاه

حكومت من كارمهمي را برعهده بگيري...وحكم خزانه داري رابراي اوصادركرد.

آري او يعقوب ليث صفاري بودوپس از چندسالي حكمراني در مسند خود

سلسله صفاريان راتاسيس نمود.يعقوب ليث صفاري سردار بزرگ ونخستين

شهريار ايراني (پس از اسلام) قرون متوالي است كه در آرامگاهش واقع در

روستاي شاه آباد واقع در 10كيلومتري دزفول به طرف شوشترآرميده است.

گفتني است در كنار اين آرامگاه بازمانده هاي شهر گندي شاپور نيز ديده ميشود.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
👆👆سيف الله شيعه زاده 💫اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد🌻 و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم بـِسْمِ اللهِ الرَحْمـטּ ِ الرَحـِيمـْ ◊ "وَ إِטּ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُوטּَ إِنَّهُ لَمَجْنُوטּٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ" 🌳🌳🌳🌳🌳🌳 ❤️🌴💙●● 🧡❤ ❤🧡●●🌴❤️ 💠 اَللّهُمَّ💠 💠 كُنْ لِوَلِيِّكَ💠 💠 الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ💠 💠 صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ💠 💠 في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة💠 💠 وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً💠 💠 وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ💠 💠 طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها💠 💠 طَويلا💠 💠 اللهم عجل لوليڪ الفرج💠 تلگرام....ℳ......bagheri6298❤️ 🧡 🧡 🧡 پشت ديوارها ماه مي گريزد و در امتداد كوچه مهتاب نمايان مي شود چراغ آسمان در كوچه پس كوچه هاي شعر روشن است واژه ها گلوله هاي برفي را مي رقصانند نت موسيقي شب را مي شنوم دايره نت ها دور ماه حلقه مي زند و زمين عروس مي شود نسترن دانش پژوه 🩵 ايتا✍️ bagheri6298q@ ايتا☕️☕️☕️☕️☕️
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ✈★در امتدادكــ مهتاب ـوچه🧡☀️👤انتظار است. || طراح قالب avazak.ir