هنوز ما را دوست دارد.
پاییز را ببین با زیبایی وزشتی ،با تهدید ومحبت کارش
را شروع کرده درختان را بی برگ وگلها را بی شکوفه
وزمین را سرد وآسمان را گاهگاهی گریان نموده ،
در پس آن زمستان خواهد آمد این بار نه به لطافت ومحبت پاییز
که با تهدید کارش را شروع خواهد کرد دیگر همان تعداد
درختانی که شاید هر کدام برگی زرد ورنجور را برقامت خود
در پاییز نگاه داشتند تاب نیاوردند وگره انگشتانش سست شده
وبرگ کوچک دوست داشتنی اشان به پایین وبه قعر نیستی سقوط
کند.زمین دیگر یخ خواهد زد ،آسمان بی محابا خواهد بارید.
ایکاش می شد فهمید که در پس پرده طبیعت ،این بزرگترین
الهام بخش انسان چه سخنانی نهفته است.
ایکاش می شد که به سوی پاییز وزمستان نرفت،اما اگر غفلت کنی
پاییز وزمستان در راه است اگر امروز در بهارانت الهام زندگی ات
را از شکوفه های درختان واز برگ های سبز آن نگیری باید وقتی
دیگر رمقی برای پنجه های درخت برای برگ زردش نمانده امید را
لابه لای برف سرد زمستان دفن کنی اما نترس مقاوم باش!
درکوران سرد زمستان زیر این برف سنگین نوید تلاش های جوانه
کوچک دانه گندم را گوش کن برای بهاری که در راه است آماده
زندگی می شود.
گوش کن درخت از آوردن برگ ناامید نیست.آسمان به فکرروزهای
خوش آینده اشک شوق می ریزد .پس تو هم در تمام زمستان ها
وپاییزهایت ناامید نشو،با تمام توان آماده بهار پربارت باش،هنوز
صدای پرندگان قطع نشده وهنوز نقطه های سیاهی درآسمان
در حال پروازند،آب جویباربازهم جاری است
وزمین هنوز تا انتها یخ نزده وکسی در همین نزدیکی آغوش
خود را برای باز پس گرفتن ما باز کرده است،او هنوز ما را دوست
دارد وبا امید وانتظار نگاه مان می کند.
سه شنبه
سه شنبه:
چرا تلخ وبی حوصله؟
سه شنبه
چرا این همه فاصله؟
سه شنبه:
چه سنگین ،چه سرسخت،فرسخ به فرسخ!
سه شنبه
خدا کوه را آفرید!
استاد قیصر امین پور
205
همین یک چتر مانده است در این ته مانده ی شب بارانی
دیگر هیچ کسی تنهایی غمناکش را به دوش نمی کشد!
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]