تنهایی وحقِ دوستی
اما هیچ گاه نمی تواند دلداریت دهد .
تنهایی به تو فرصت می دهد به فکرهایت برسی ،
در خودت غرق شوی و به مشکلاتت بیاندیشی
، اما هرگز نمی تواند به تو راه ِ چاره ای نشان دهد .
می توانی عصبانی از گرفتاری هایت
به خانه بیایی ، در را بکوبی ،
با همان لباس ها روی کاناپه بنشینی وخسته ترین موجود
دنیا شوی ، اما تنهایی نمی تواند کنارت بنشیند،
دستش را روی شانه هایت بگذارد
و آرام – طوری که خودش هم نشنود –زیر گوشت بگوید:
" با هم همه ی مشکلات رو حل می کنیم "
و تو نفس ِ عمیقی بکشی
و سرت را روی شانه هایش بگذاری
هرگز نمی توانی با آن حس ِ فداکاری ، از خودگذشتی و
مانند آن ها را تجربه کنی .تنهایی خوب است ، خیلی هم خوب ،
اما هیچ گاه نمی تواند در خوشحالی تو شریک باشد،
ذوق موفقیت هایت را کند و برایت آرزوی بهترین ها را داشته باشد.
می توانی همیشه تنها بمانی ، می توانی با تنهایی قدم بزنی،
اما هیچ گاه تنهایی دست هایت را نمی گیرد ،
هیچ گاه شانه به شانه ات راه نمی رود
تنهایی هیچ گاه نمی تواند در جمعی کنارت بایستد ،
سرش را بالا بگیرد ، سینه جلو دهد و با صدای صاف کرده
و با افتخار تو را همراه خود معرفی کند
.تو،می توانی با تنهایی زندگی کنی ،
اما هرگز نمی توانی به آن تکیه کنی.تو تنها هم باشی
بیمار می شوی ، اما تنهایی نمی تواند مراقب تو باشد ،
برایت سوپ بپزد و شب مطمئن شود پتو از رویت کنار نرود
، تو را ببوسد و کنارت بیدار تا صبح دراز بکشد ...
می توانی تنهایی را به آغوشت راه دهی ، اما هرگز
نمی توانی سرت را روی قلبش بگذاری و
او تو را ببوسد و آرام ، آرام با صدای ضربانش به خواب بروی.
تنهایی خوب است ... تنهایی غم ندارد ...
اگر غم دارد تو آن را به تنهایی برده ای ... این را جایی خواندم ...
اما خوب می دانم اگر غم را به تنهایی بردی ،
غم حکم مُسکن را دارد،بی هوشت می کند آرامت میکند
و هیچ از پوچی ِ تنهایی نمی فهمی ...
تو می توانی تا همیشه با تنهایی دوست بمانی ،
اما تنهایی هیچ گاه حق ِ دوستی
را برایت به جا نخواهد آورد و تو معنی دوست را نخواهی فهمید
۲۱۷
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد!
امشب تمامشان را بسوزان!!
شاید....بتوانی تنهایی ات را ببینی!!
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]