بهترین روززندگی
امروز تصمیم گرفته ام ،خساست خود را کنار بگذارم وهمچون ذره ای از وجود بی همتای لایتناهی می خواهم بخشنده شوم.صبح که از خواب برخاستم، به (او)وخودم سلام کردم وست هایم را بالا بردم واز این که فرصتی دیگر در اختیارم گذارده بود،تشکر کردم وصبح خود را با لبخند خورشید بر چهره ام آغاز کردم. امروز ،صبح کاری ام را با نثار کردن لبخند خود بر مردمانی آغاز کردم که هرروزدر گذرگاهها شانه به شانه اشان حرکت می کردم وجز تلخی وچهره ای عبوس نمی دیدم .دریافتم همه نیازمند لبخندی صمیمی هستیم.امروز هرم نفس هایم را به جای غر زدن بر سر مشکلاتم ،نثار بادکنکی کودکی کردم که گویی تمام دنیایش همان بادکنک بود. امروز دست هایم را بر سر گلها وبر تن درختان کشیدم که هرروز بی آنکه نگاهی بدانها بیندازم از کنارشان عبور می کردم ودیدم که چقدر خودم شاداب گشته ام. امروز از مسیری که هرروزازآن عبور می کردم می گذشتم واین باربه جای دیدن نگاه کردم واز این همه زیبایی لذت بردم.چرا که خود راشایسته شاد بودن یافتم.سزاوار سخاوت ومهربانی.می خواهم با خود مهربان باشم.می خواهم«من» و«خودم» همیشه باهم رفیق باشیم.می خواهم شکر تمام نعمت هایش را تا جایی که می توانم به جا آورم تا بیشتر به من ببخشاید.می خواهم بهترین بنده اش باشم.امروز بهترین روز زندگیم بود.امروز را برای خودم زندگی کردم....
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]