آنچه باید باشم
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم.
فهمیدم که بیمارم...........
خدا فشار خونم را گرفت،معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید،دماسنج 40درجه اضطراب
نشان داد.آزمایش ضربان قلب نشان دادکه به چندین گذرگاه
عشق نیاز دارم ،تنهایی سرخرگ هایم را مسدود کرده بود...
وآنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بحش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم
وآنها را درآغوش بگیرم .براثر حسادت زمین خورده وچندین
شکستگی پیدا کرده بودم.........
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم،چون نمی توانستم
دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی
است که صدای خدا راآنگاه که در طول روز با من سخن می گوید
نمی شنوم..............!
خدای مهربان برای همه مشکلات به من مشاوره رایگان داد ومن به
شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات
راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم:
*×هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.
*×قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.
*×هرساعت یک کپسول صبر،یک فنجان برادری ویک لیوان فروتنی بنوشم.
*×زمانی که به خانه برمی گردم به مقدار کافی عشق بنوشم.
*×وزمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمت هایش را برشما سرازیر کند:
@رنگین کمانی به ازای هر طوفان
@لبخندی به ازای هر اشک
@نغمه ای شیرین به ازای هر آه
@واجابتی نزدیک برای هر دعا
جمله آخر:عیب کار اینجاست که من«آنچه هستم»را با «آنچه باید باشم»
اشتباه می کنم،خیال می کنم آنچه باید باشم هستم،در حالیکه آنچه هستم
نباید باشم.
میلاد با سعادت کریمه ی اهل بیت،شفیعه روزجزا
اشوه عشق وایثارفاطمه معصومه(س) وروز دختر مبارک
۱۹۷
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]