شاید محال نیست،
۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۱۸
نظرات (0)
آن کس که درد عشق بداند
اشکی براین سخن بفشاند
اینسان که ذره های دل بی قرار من
سردر کمند عشق تو،جان در هوای توست
شاید محال نیست که بعد از هزار سال
روزی غبار مارا،آشفته پوی باد
در دوردست دشتی از دیده ها نهان
بر برگ ارغوانی
پیچیده باخزان
یاپای جویباری
چون اشک ما روان
پهلوی یکدیگر بنشاند
مارا به یکدیگر برساند
فریدون مشیری
**خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت
خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت.
۱۹۴[ بازدید : ] [ امتیاز : ]