دو کاج«نسخه دوم»
۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۱۶
نظرات (0)
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار وتازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد وروی دیگری افتاد
گفت: ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامل کن
ریشه هایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی
دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی
ناگهان از برای من افتاد
مهربانی به باد گوش رسید
باد آرام شد،ملایم شد
کاج آسیب دیده ما هم
کم کَمک پاگرفت وسالم شد
میوه کاج ها فرو می ریخت
دانه ها ریشه ها می زدند آسان
ابر ،باران رساند وچندی بعد
ده ما نام یافت کاجستان
محمد جواد محبت
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]