ماه بالای سر آبادیست...
روی این مهتاب خشت غربت را می پویم
باغ همسایه چراغش خاموش،من چراغم خاموش...
سایه هایی از دور مثل تنهایی آب،مثل آواز خدا پیداست
نیمه شب باید باشد،دب اکبرآن است:دو وجب بالاتر از بام
یاد من باشد هرچه پروانه که می افتد در آب،زود بر دارم
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد
یادمن باشد تنها هستم،ماه بالای سر تنهاییست
سهراب سپهری
.......................................
رقیب رودکی
گفته می شود رودکی در نوجوانی رقیبی در پای درس
استاد ابوالعنک بختیاری داشت او همچون رودکی خوب
می نواخت وصدای گرمی داشت.وشعر هم می سرود.
سال ها بعد رقیب رودکی مطرب دوره گرد ناشناسی بود
و رودکی در دربار نصر بن احمد سامانی.
یکی از دوستان قدیمی آن دو از رودکی علت این امر را
جویا شد.رودکی گفت آن دوست دل در هوای عشوه زنان
وپستوی خانه داشت من در هوای ایران وتاریخ آن.
واین چنین است که همچون متفکر بزرگی همچون ارد بزرگ
می گوید :«هنرمندی که آرمانی بزرگ در سرندارد جز پلشتی
چیزی نمی آفریند.»
احترامی که رودکی به تاریخ وفرهنگ کشور خویش می گذاشت نام او را
ماندگار نمود.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]