نیایش واره
۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۳:۱۲
نظرات (0)
گاهی آن قدر واقعیت داری
که پیشانی ام
به یک تکه ابر سجده می برد
از سنگ ها توقع دارم
مهربانی را
باران بر کتفم می بارد
دست هایم هوا را درآغوش می گیرد
شادی
پایین تر از این مرتبه است
که بگویم چقدر!
گاهی آنقدر واقعیت داری
که من
صدای فرو ریختن شانه های
سنگی شیطان را می شنوم
وتعجب نمی کنم
اگرببینم ماه
با بچه های کوهستان
گل گاوزبان می چیند.
سلمان هراتی.
پنجره:
هروقت دلت گرفت غروب را پشت پنجره جابگذار ودر آن سو خورشید
جاودان عشق را در قلبت جا بده وبه نقش آسمان خیره شو وآرام،آرام ببار
وابرها را یکی یکی ورق بزن،چون حتی اگر آسمان خانه ات ابری باشد....
وقتی خدا باشد،پنجره دلت رو به کوچه عشق باز می شود.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]