جاده های انتظار
۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۲:۴۶
نظرات (0)
خداوندا:
درجاده های انتظار گم شده ام در فاصله هایی که مرا فریاد می زنند
وسیلی بر رخسار خاطره هایم می کوبند که در هرثانیه با خیالی پژمرده
می گویم ،پرورگارا ،چرا دیگر صحرا با من حرف نمی زند
وچشمه ها با من راز نمی گویند ،به کدام بهانه اسیرم که
قاصدک ها مرا از یاد برده اند،پروانه ها به کجا سفر
کرده اند سنجاقک ها چرا نیستند.
چرا در مانده ی راهم اما بوی بنفشه ها را در نمی یابم. کجاست کوهی
که صدای کودکی ام در آن جا مانده است،چرا من از آسمان وامانده ام.
تسلیم کدام واژه شوم که برکت همان روزهایی که تو می دانی
را به چمنزارها ببرد وشالیزار نگاهم را در چشمهای من
بکارد وبا اشک هایم آبیاری کند.!
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]