دست خورشید
۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۲:۳۹
نظرات (0)
دلشکسته ترین نامه اشک هایم را باقاصدک آرزوهایم برایت فرستادم.
التهابم راکه تمام قلبم بود،پای عشقم بایگانی کردی وبه تمام نگاهم ازسر
بی کسی خندیدی_باتمام نگاهت_جای پایت راچه آسان ازکوچه هایم پاک
کردی_ای مدعی بی ادعا،گفتم ازآسمان بیشتر دوستت دارم بارعدنگاهت
هردم آتش به جانم زدی وگفتی ابرها همیشه در گلویشان بغض گیر کرده
است که دوست دارند زیر چتر نگاهشان آرام تر ازخیال من راه بروی،
گفتم پس در کنارسادگی هایم بمان.گفتی:نقطه ای بیش بین جرم وحرم
نیست. تا آمدم خویشتن را پیدا کنم دیدم قربانی نگاهت شدم تانباشم
که بخواهم ازتبسم هایت انتقام بگیرم ومن هرشب به روی ماه
لبخند می زنم تا خورشید دستهایم را رهانکند.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]