ابزار وبمستر

برگی از تاریخ

۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۲:۱۲:۳۱
🧡مُحَمّّّّّّدعَلی💙🪁🪁🪁

می گویند شاه سلطان حسین صفوی گاهی لباس عادی می پوشید

وشب ها میان مردم می رفت تا ببیند چه خبر است.شبی که چنین

هوسی کرده بود،از قصرش بیرون آمد وبه کوچه پس کوچه ها رفت

وبا گروهی از دزدان آشنا شد.پس از این که کمی با آنها نشست

،گفت:امشب مرا نیز با خود به دزدی ببرید.

رئیس دزدها گفت:هریک از ما هنری داریم .من هرقفلی را باز می کنم.

شریکم از دیوار راست بالا می رود.آن یکی می داند خانه هایی که

گنجینه ای دارند کجای شهرند.ونفر چهارم هرکس وهرچیز وهرجایی

که یکبار ببیند،به یادش می ماند.هنر توچیست؟

سلطان صفوی گفت:هنر من از هنر همه شما مهمتر است زیرا اگر دستگیر

شویم با جنباندن ریش خود می توانم کاری کنم که همگی را آزاد کنند.

رئیس دزدها پذیرفت وبه دزدی رفتند.اتفاقاً آن شب مقدار زیادی زر وسیم

به چنگ آوردند وقرار شد فردا صبح به خرابه ای بروند ومال دزدی را بین

خود تقسیم کنند.چون بامداد شد،سلطان حسین صفوی گروهی از ماموران را

فرستاد ودزدان را دستگیر کردند وبه حضورش آوردند.سلطان به قاضی گفت:

حکم کن.قاضی حکم کرد که دست همه آنها را قطع کنند.کسی که نفر چهارم

دزدها بود وهمه چیز را به یاد می آورد،سلطان حسین را شناخت ودانست این

کسی که لباس شاهی پوشیده همان کسی است که دیشب با آنها همراه بوده است.

پس بی درنگ گفت: این از دیوار راست بالا رفت.این قفل گنجه را باز کرد.این

بود که جای آن خانه پرگنجینه را به ما نشان داد.من هم همه نشانی ها را به یاد

سپردم.بنابراین:

ما همه کردیم کار خویش را                  آی به قربانت،بجنبان ریش را

سلطان خندید وریش خود را جنباند وبه قاضی گفت:همه را عفو کردم بگذار بروند.

تفسیرش با خودتان ،من این را نوشتم تا کمی بخندید.

Click the image to open in full size.Click the image to open in full size.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
👆👆سیف الله شیعه زاده 💫اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَی مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد🌻 و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم بـِسْمِ اللهِ الرَحْمـטּ ِ الرَحـِیمـْ ◊ "وَ إِטּ یَکَادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُوטּَ إِنَّهُ لَمَجْنُوטּٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ" 🌳🌳🌳🌳🌳🌳 ❤️🌴💙●● 🧡❤ ❤🧡●●🌴❤️ 💠 اَللّهُمَّ💠 💠 کُنْ لِوَلِیِّکَ💠 💠 الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ💠 💠 صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ💠 💠 فی هذهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة💠 💠 وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً💠 💠 وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ💠 💠 طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها💠 💠 طَویلا💠 💠 اللهم عجل لولیڪ الفرج💠 تلگرام....ℳ......bagheri6298❤️ 🧡 🧡 🧡 پشت دیوارها ماه می گریزد و در امتداد کوچه مهتاب نمایان می شود چراغ آسمان در کوچه پس کوچه های شعر روشن است واژه ها گلوله های برفی را می رقصانند نت موسیقی شب را می شنوم دایره نت ها دور ماه حلقه می زند و زمین عروس می شود نسترن دانش پژوه 🩵 ایتا✍️ bagheri6298q@ ایتا☕️☕️☕️☕️☕️
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ✈★در امتدادکــ مهتاب ـوچه🧡☀️👤انتظار است. || طراح قالب avazak.ir